معارف اسلامی

تحقیق حق و عدالت

دانلود تحقیق در مورد حق و عدالت،
در قالب word و در 45 صفحه، قابل ویرایش.


بخشی از متن تحقیق:
حق، عبارت‌ از سلطه‌ و اختياري‌ است‌ كه‌ فرد در برابر ديگر يا اشيا دارد. به‌ بيان‌ ديگر، حق، امري‌ اعتباري‌ است‌ كه‌ به‌ سبب‌ آن، فرد شايستگي‌ بهره‌برداري‌ از چيزي‌ را مي‌يابد و ديگران‌ به‌ رعايت‌ آن‌ موظف‌ هستند؛ مثل‌ حق‌ پدر و مادر در برابر فرزندان‌ يا حق‌ زوجين‌ در برابر يك‌ديگر. 

استاد مطهري‌ حق‌ را سزاواري‌ فرد به‌ يك‌ شيء مي‌داند و آن‌ را نيز بر دو نوع‌ تكويني‌ و تشريعي‌ تقسيم‌ مي‌كند: 
حق‌ يعني‌ ثابت‌ و سزاوار و ما دو نوع‌ ثبوت‌ و سزاواري‌ داريم: يك‌ ثبوت‌ و سزاواري‌ تكويني‌ كه‌ عبارت‌ است‌ از رابطه‌اي‌ واقعي‌ بين‌ شخص‌ و شيء و عقل‌ آن‌ را در مي‌يابد و يك‌ ثبوت‌ و سزاواري‌ تشريعي‌ كه‌ بر وقق‌ آن‌ وضع‌ و جعل‌ مي‌شود. 

در واقع‌ مقصود از حق، امتياز بالقوه‌اي‌ است‌ كه‌ براي‌ فرد در نظر گرفته‌ مي‌شود و وي‌ كه‌ بر اساس‌ آن، صلاحيت‌ استفاده‌ از امور خاصي‌ را مي‌يابد. به‌ بيان‌ ديگر، حق‌ نشان‌دهندة‌ اولويتي‌ است‌ كه‌ فرد بر ديگران‌ دارد. با اين‌ بيان، حق‌ نوعي‌ نصيب‌ و امتياز براي‌ صاحب‌ حق‌ است‌ كه‌ به‌ سبب‌ آن، يك‌ سلسله‌ بهره‌مندي‌ها را مي‌يابد يا برخي‌ ممنوعيت‌ها از او برداشته‌ مي‌شود. 

در بحث‌ از مسألة‌ حق، استاد مطهري‌ اين‌ پرسش‌ را مطرح‌ مي‌كند كه‌ «آيا حق‌ و مالكيت‌ از عوارض‌ انسان‌ به‌ ماهو انسان‌ است‌ يا از عوارض‌ انسان‌ به‌ ماهو مدني». 

به‌ بيان‌ ديگر، آيا اين‌ مفاهيم‌ از اعتباريات‌ بعد از اجتماع‌ است‌ يا قبل‌ از اجتماع؛ يعني‌ حق‌ پس‌ از تشكيل‌ جامعه‌ و برقراري‌ روابط‌ اجتماعي‌ تحقق‌ يابد يا قبل‌ از آن. استاد معتقد است‌ كه‌ حق‌ در مرتبة‌ پيش‌ از اجتماع‌ است؛ از همين‌ جا است‌ كه‌ او گاه‌ آزادي‌ را حق‌ نمي‌داند؛ چرا كه‌ آزادي‌ در مرتبة‌ پيش‌ از اجتماع‌ تحقق‌ مي‌يابد. وي‌ آزادي‌ را فوق‌ حق‌ مي‌داند و اگر هم‌ گاه‌ از حق‌ آزادي‌ سخن‌ به‌ ميان‌ آيد، مقصود آن‌ است‌ كه‌ ديگران‌ نبايد آزادي‌ فرد را سلب‌ كنند. به‌ گمان‌ استاد، اين‌ كه‌ در فقه‌ اسلامي‌ به‌ حق‌ آزادي‌ اشاره‌ نشده، به‌ اين‌ جهت‌ بوده‌ كه‌ فوق‌ حق‌ دانسته‌ شده‌ است. 
علت‌ اين‌كه‌ در فقه‌ اسلام‌ در ميان‌ حقوق، نامي‌ از حق‌ آزادي‌ نيست، اين‌ نيست‌ كه‌ در اسلام‌ به‌ حق‌ آزادي‌ معتقد نيستند؛ بلكه‌ آزادي‌ را فوق‌ حق‌ مي‌دانند؛ پس‌ اعتراض‌ نشود كه‌ چرا آزادي‌ جزء حقوق‌ اولية‌ طبيعي‌ در اسلام‌ نام‌ برده‌ نشد. 

حق، هم‌ به‌ اموري‌ كه‌ خارج‌ از وجود انسان‌ است‌ تعلق‌ مي‌گيرد، و هم‌ هر چيزي‌ كه‌ براي‌ امر ديگري‌ پديد آمده، منشأ حق‌ است؛ براي‌ مثال‌ موجودات‌ طبيعي‌ كه‌ براي‌ انسان‌ آفريده‌ شده‌اند يا مغز كه‌ براي‌ فكر كردن‌ يا زبان‌ كه‌ براي‌ بيان‌ آفريده‌ شده‌اند، همه‌ منشأ حق‌ هستند. 

هم‌ حق‌ و هم‌ مالكيت‌ از اموري‌ است‌ كه‌ به‌ اشيأ خارج‌ از وجود انسان‌ تعلق‌ مي‌گيرد. همان‌طور كه‌ نمي‌شود انسان‌ مالك‌ نفس‌ خود باشد نمي‌تواند بر نفس‌ خود حق‌ باشد؛ بنابراين‌ انواع‌ آزادي‌ها هيچ‌ كدام‌ حقي‌ و بهره‌اي‌ نيست‌ كه‌ آدمي‌ بخواهد از چيزي‌ بردارد؛ بلكه‌ بهره‌اي‌ است‌ كه‌ از خودش‌ مي‌برد. معناي‌ حق‌ آزادي‌ يعني‌ كسي‌ حق‌ ندارد كه‌ آزادي‌ مرا از من‌ سلب‌ كند …؛ ولي‌ در مورد حق‌ مي‌توان‌ گفت: لزومي‌ ندارد كه‌ بر چيزي‌ يا بر كسي‌ باشد. هر چيزي‌ كه‌ براي‌ چيزي‌ به‌ وجود آمده‌ باشد منشأ حق‌ است‌ …؛ پس‌ در مورد حق، شرط‌ نيست‌ كه‌ به‌ خارج‌ از وجود انسان‌ تعلق‌ داشته‌ باشد. بلي، همان‌طوري‌ كه‌ در متن‌ آمده، حق‌ بر نفس‌ معنا ندارد؛ ولي‌ حق‌ بر انجام‌ يك‌ عمل‌ خاص‌ مي‌تواند باشد…
دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق حق و عدالت”